حسنعلی غلام¬علی در بیست و چهارم مهرماه هزار و سیصد و سی و دو در یک خانوادۀ مذهبی با سطح درآمد معمولی در روستای ونداده از توابع بخش میمۀ اصفهان چشم به جهان گشود. در دامان مادری ساده و متدیّن، به نام مشهدی صغری خانم طهماسبی، پرورش یافت. در سن هفت سالگی راهی دبستان دولتی ونداده شد و در شهریورماه ۱۳۴۵ مقطع ابتدایی را به پایان رساند. سپس در دبیرستان جمشید میمه ثبت نام نمود و سه سال (دورۀ متوسّطه اول) را در این دبیرستان پشت سر گذاشت و در خرداد سال۱۳۴۹ موفق به اخذ مدرک سیکل گردید. سپس جهت پیدا کردن کار راهی تهران و در بیمارستان خصوصی آریا مشغول به کار شد. این فعالیت، دو سال (تا فرا رسیدن زمان خدمت سربازی) ادامه یافت. در تاریخ ۱۵/۵/۱۳۵۱ راهی پادگان آموزشی نیروی زمینی ارتش در بیرجند شد و پس از چهار ماه دورۀ آموزشی، جهت ادامۀ خدمت به تهران و پادگان عباس¬آباد منتقل شد. سرانجام در ۱۵/۵/۱۳۵۳ خدمت سربازی او به پایان رسید. مجدداً در سال۱۳۵۴ جهت پیدا کردن کار راهی تهران شد. این بار در بیمارستان دکتر شریعتی فعلی (داریوش کبیر آن زمان) به صورت آزمایشی جذب و در قسمت اطاق عمل به عنوان تکنسین مشغول شد. طولی نکشید که به استخدام رسمی این بیمارستان در آمد. با اوج گیری مبارزات ملّت قهرمان ایران به رهبری امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۷، شهید غلام¬علی هم مانند دیگر هموطنان خود در راهپیمایی¬ها، سخنرانی¬ها و مبارزات علیه رژیم شرکت می کرد و بیشتر اوقاتش صرف کمک به مجروحان و مصدومان انقلاب در بیمارستان می¬شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت انجمن اسلامی بیمارستان درآمد و ضمن خدمت در بخش اطاق عمل، در این نهاد انقلابی هم فعالیت می¬نمود. در سال۱۳۶۱ از یک خانواده متوسّط و مذهبی، همسری انتخاب و ازدواج نمود و در اواخر شهریور سال۱۳۶۲ (مصادف با شب تاسوعا) خداوند اولین فرزند را به او و همسرش عطا کرد که نام او را ابوالفضل نهادند. دو ماهی از تولّد این فرزند نگذشته بود که در تاریخ ۱۰/۸/۱۳۶۲ برای اولین مرتبه با یک تیم پزشکی راهی مناطق جنگی جنوب شد و مدّت بیست روز در بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک به مجروحان جنگی خدمت نمود و سپس به تهران بازگشت. در اواخر سال ۱۳۶۴ خداوند فرزند دختری نیز به این خانواده عطا کرد. اسم فرزند دوم را آسیه نهادند و طولی نکشید که دست تقدیر الهی، پدر شهید غلامعلی را به جوار رحمت خود فرا خواند و او از داشتن پدری مهربان محروم گردید. در اوایل سال۱۳۶۵ به پاس خدمات شبانه¬روزی و شایستۀ او نسبت به بیماران، خصوصاً مجروحان و مصدومان جنگ، به صورت تشویقی از طرف بیمارستان به مدّت یک هفته به کشور سوریه و زیارت حضرت زینب (س) رفت. در تاریخ ۸/۴/۱۳۶۵ برای دومین مرتبه به صورت داوطلب با تیم پزشکی بیمارستان، عازم جبهه های حق علیه باطل شد. این بار به جبهۀ میانی (مناطق عملیّاتی دهلران و مهران) عزیمت نمود. این اعزام همزمان بود با عملیّات کربلای یک که به آزادسازی مجدد شهر مهران انجامید و شهید غلام¬علی نهایتاً در بیمارستان شهر کرمانشاه به مدّت ده روز مشغول مداوای مجروحان این عملیّات بود. از جمله خصوصیات این شهید والامقام، می¬توان به موارد زیر اشاره کرد:
«اهتمام به انجام فرائض دینی، ساده¬زیستی، کم¬حرفی، حجب و حیای زیاد، آرام بودن، خوش¬برخورد بودن و…» شهید غلام¬علی به لحاظ مشکلات اقتصادی، چند سال قبل از انقلاب و چند سال پس از انقلاب به صورت دو شیفت کاری در چند بیمارستان کار می¬کرد تا بتواند مشکلات مالی خانوادۀ خود را برطرف نماید.
برای سومین مرتبه در تاریخ ۸/۶/ ۱۳۶۵ به اتّفاق یک تیم پزشکی از بیمارستان، جهت مداوای مجروحان عملیّات کربلای ۲ در منطقۀ حاج عمران به جبهه¬های غربی اعزام و در بیمارستان صحرایی پادگان پیرانشهر مشغول خدمت گردید. هنوز دو روز از اعزام وی نگذشته بود که ساعت ۳ بعداز ظهر ۱۰/۶/ ۱۳۶۵ هنگام خواندن نماز، بیمارستان هدف بمباران هوایی هواپیماهای متجاوز رژیم بعث عراق قرار گرفت و «حسنعلی غلام¬علی» پس از اصابت ترکش به ناحیۀ سر در محراب به فیض شهادت نائل آمد. جنازۀ مطهرّش پس از انتقال به تهران در میان جمعیت انبوه اجتماع کرده، اعم از کارکنان بیمارستان، دوستان، همشهری¬ها و مردم شهید پرور، ابتدا در محل بیمارستان و سپس در محل زندگی¬اش (شمیران نو) با شکوه تمام تشییع شد و در تاریخ ۱۸/۶/ ۱۳۶۵ به زادگاهش روستای ونداده انتقال یافت و در این روستا هم تشیع باشکوهی از پیکرش به عمل آمد و در جوار دیگر شهدا در گلزار شهدای ونداده به خاک سپرده شد.