زندگينامه
شهید محمد حمید شاهرخ شاهی در هفتم مهرماه سال هزاروسیصدوچهل وپنج در محله بازارچه وحدت اسلامی(شاهپور سابق) متولد شد. دوران تحصیل را در مدرسه اسلامی جعفری طی کرد. چهارده ساله بودکه خبر مفقودالاثر شدن برادرش محمدعلی را شنید که برایش سخت و غیرقابل تحمل بود. مودب به آداب اسلامی، مقید به مسائل شرعی و فتاوای حضرت امام خمیني بود و در استفاده وسایل بیت المال بسیار احتیاط می کرد. در تمام راهپیمایی های زمان انقلاب و مسائل سیاسی ازجمله بازرسی ویژه انتخابات و برنامهریزی های بسیج شرکت فعال داشت. پس از دیپلم با عضویت در سپاه پاسداران حدود شش ماه به جبهه رفت. در سال شصت وسه با رتبه هفده کنکور سراسری دردانشگاه تهران رشته پزشکی مشغول به تحصیل شد. حمید از قاریان ممتاز قرآن کریم، پایبند به خواندن نمازشب ، زیارت عاشورا قبل از اذان صبح بود. هميشه سخن از اطاعت ولایت فقیه و امام خمینی به میان می آورد و می گفت: که اگر سفره شهادت جمع شود روسیاهی به زغال می ماند. آرزوی شهادت در راه خدا را در دل داشت و از خدا می خواست که در حال ذکر و سجده به شهادت برسد. در جواب پدرش که گفته بودکمی به استراحت و سلامتی خودت توجه داشته باش گفته بود در زمان ولایت مولای متقیان علی(ع) و بیعت مردم با آن حضرت هنگامی که تعدادی از بزرگان از جمله ابن عباس از حضرت درخواست مدارا کردن با معاویه را نمود، حضرت پاسخ فرمودند: درحکومت من آنی بقای استاندار ظالم جایز نیست و دستور خلع او را صادر فرمودند. پس باید شبانه روز برای احیای اسلام تلاش کرد. با اخلاص به برپایی نماز اول وقت آن هم به جماعت و شرکت در نمازهای جمعه و مراسم عزاداری ائمه(ع)، دعای کمیل و دعای ندبه می پرداخت. محمدحمید اوقاتی که از جبهه برمی گشت با جدیت درس می خواند و دروس عقب مانده را جبران می کرد و مجدد به جبهه می رفت. او از نیروهای فعال در جبهه بود و در عملیات ها حضوری موثر داشت.محمدحمید در عملیات کربلای پنج در شلمچه به آرزوی خود رسید و در حالی که مشغول نماز و ذکر سجده بود بر اثر اصابت ترکش دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نائل آمد.
وصيت نامه
خدايا اگر مي شد تمام كاغذ را از كميل علي (ع) پر مي كردم. آخر من با تو چگونه سخن بگويم. قبل از هر چه تو را شكر مي گويم كه با اين همه گناه و اين همه كج فهمي و اين همه بي لياقتي فرصت ديگري دادي كه در لشكر مهدي (عج) سربازي كنم و از تو طلب عفو مي نمايم. خدايا اگر فرصت عمرم تمام است و بخاطر رحمت واسعه تو پايان عمرم در مكان جبهه است خودت از تمام عقايد باطل و اعمال مردودم درگذر. معبودا اين اولين باري نيست كه از توجيه ذنب بنده مي گذري و البته اين آخرين بار هم نخواهد بود زيرا تو آفريده اي كه ببخشي و رحم نمايي مولاي يا مولاي انت الرب و انا المربوب و هل يرحم المربوب الا الرب .....
جوانان عزيز فرزندان حسين (ع) همواره درسها را خوب بفهميد و بخوانيد باور كنيد كه مهدي (عج) راضي نيست كه شما خدايي نكرده درس نخوانيد (به هر دليلي) اما اگر درس مي خوانيد براي خدا بخوانيد و اين خيلي مهم است. .... ليكن اگر هدف خدا باشد ديگر همه اش نور است همه اش سعادت است.پدر جان نائب مهدي خميني عزيز را چشم و گوش بسته مقلد باش که جز حرف خميني عزيز باطل است. مادر جان تو هميشه مشوق من براي جبهه بودي. آن روزي كه دستم را گرفتي به محل اعزام بردي نيك مي دانستي كه اين راه چه راهي است چه ظواهر و چه بواطني دارد تو سعادت مرا طلب كردي و راه پيروي از خميني و راه جبهه اسلام را به من نشان دادي.خواهران و برادران عزيزم مطمئن باشيد كه راه حق همين راه است يعني راه ولايت. عزيزانم فرزندانتان را غذاي حلال بدهيد و در گوشهايشان همواره قرآن بخوانيد. با قرآن انس بگيريد با هم مهربان باشيد و اگر حرفي از روي اشتباه يا سوء تفاهم احدي هم از شما زد همديگر را عفو كنيد. مرا حلال نمائيد و حتي الامكان از من درگذريد. عزيزانم قرآن را قرآن را قرآن را همواره بخوانيد و در معاني آن تفكر كنيد. رساله، نهج البلاغه و تفسير قرآن را همواره بخوانيد.
خاطره اي از دوست شهيد دكتر شهرام حاتمي راد (دندانپزشك)
حميد هميشه آرزوي شهادت در راه خدا را در دل داشت و از خدا مي خواست كه در حال ذكر و سجده به شهادت برسد و حمدالهي را به جا آورد كه به گفته هاي دوستان شاهدش گويا اين آرزو به حقيقت پيوسته بود و حميد در حال سجده به لقاءا.. پيوسته بود.همكلاسي هاي شهيد آقايان دكتر عبدالرضا پازوكي دكتر مجيد داودي دكتر محمد جواد سليمي دكتر محمد علي ابطحي دكتر عليرضا زارع و....