شهيد فريد مهكام در يازدهم خرداد هزارو سیصدو چهل وشش در شهر مراغه به دنيا آمد. دوران ابتدائي را در دبستان شهريار، راهنمايي را در مدرسه پارسا و دورره متوسطه را در دبيرستان شهيد باهنر به پايان رساند و در رشته رياضي فيزيك ديپلم گرفت. اما به علت نياز جامعه به پزشك و استخدام پزشكان هندي در مراکز درمانی، تصميم گرفت كه در رشته تجربي دركنكور شركت کند. به نماز اهمیت زیادی می داد و ساعت ها در اتاقی تاریک مشغول راز و نیاز بود، در اجرای احکام اسلام بسیار دقیق و از هرگونه تزویر و ریا به دور بود. فرید بسیار درس خواند تا خبر قبولی اش در رشته پزشكي دانشگاه تهران را شنید به بهشت زهرا رفت و گفت: نمی خواهم خودم را گم کنم..
پس از ثبت نام و شروع تحصيلات در آبان ماه سال شصت و پنج به جبهه رفت. او كه از غواصان گردان حضرت ولي عصر از لشگر 31 عاشورا بود در عمليات كربلاي چهارشركت کرد.پس از مدتی در دی ماه سال شصت و پنج در عمليات كربلاي پنج بعد از شکستن خط دشمن و در خط مقدم مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.
وصيت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
الهم وانصب الموت بين ايدينا نصبا و لا تجعل ذكرنا له غبا امام سجاد (ع)
پروردگارا مرگ را پيش چشمانمان نصب كن و ذكر آن را براي ماگاه گاه مگردان
انسان تا چشم به جهان مي گشايد در گير مسائل بسياري است بايد امتحانات بسياري بدهد، بايد متحمل سختيهاي و ناراحتيهايي باشد و در مقابل تمامي مصائب از ميان مشكلات و لذات و دردها و رنجها اصيلي ترين راه را برگزيند در اين ميان برد با كساني است كه كه دنيا را كاروانسرايي بيش ندانسته و با نصب مرگ در جلو چشمان راهي را انتخاب كرده اند كه راه انبيا و اوصياي الهي است.طبق دعاي امام سجاد(ع) انسان با ياد مرگ از تمامي خلافكاريها و سيات برحذر خواهد بود و بتمامي نيكيها و حسنات روي خواهد آورد در حقيقت ياد مرگ بهترين آمر به معروف و ناهي ازمنكر است و شخصي كه مرگ و قيامت را ياد مي كند نتيجتا احكام و قوانين اسلامي را مو به مو اجرا خواهد كرد و از گرايشهاي اجتماعي گرفته تا گرايش فكري و ريز ترين مسائل شخصي ؛بعد معنوي و اسلامي همه و همه را مورد توجه قرار خواهد داد و طبيعتا شخص پيروز خواهد بود. لذا من بعنوان يك فرد عادي اجتماع به شما عزيزان توصيه مي كنم كه مرگ را زياد ياد كنيد. اينجانب بهترين راه نجات و پيروزي را ياد مرگ در نتيجه به دنبال آن ياد خدا و طبيعتا به دنبال آن گردن نهادن بر اوامر خداوندي مي دانم لذا توصيه اي كه داريم اين است كه مرگ را فراموش نكنيد.ا گر مرگ فراموش نشود انسانيت؛ اسلاميت و احساس مسئوليت فراموش نخواهد شد. در اين صورت دائما به احكام الهي عامل خواهيم بود و دنباله روی امام خواهيم بود خود را از مسائل و مشكلات اجتماعي كنار نخواهيم كشيد و در صورت داشتن پست يا مقامي از آن سوء استفاده نخواهيم كرد و ..در پايان از كساني كه برگردن حقير حقي دارند طلب بخشش مي كنم و اميدوارم كه مرا حلال كنند از پدر و مادر گرامي و برادر بزرگم و همچنين ساير اساتيد اينجانب نهايت قدر داني را مي نمايم كه مرا با احكام اسلامي آشنا كردند و بد و خوب را نشانم دادند تا خود راهم را انتخاب نمايم. ديگر عرضي ندارم امام را تنها نگذاريد از پشتيباني وي دست بر نداريد و خد ا را فراموش نكنيد و ارزش خود را بدانيد كه مبادا آسان و ارزان فروخته شويد. فريد مهكام 30/9/1365
صحبت هاي مادر شهيد
از همان اول فريد در ميان بچه ها از ويژگي خاصي برخوردار بود. در ماه هاي قبل از تولد فريد توفيق زيادي براي عبادت داشتم و اكثر اوقات به ذكر مشغول بودم. پس از تولد نيز او را در جلسات قرآن همراه خود مي بردم. بعدها كه بزرگتر شد علاقه زيادي برای حضور در جبهه داشت و به زيارت مزار شهدا مي رفت و از آن ها حرف مي زد. زماني كه قصد اعزام به جبهه داشت گفتم تحصيل براي تو واجب تر است گفت من كه مي توانم بروم تكليف است که بروم. نامه ای به برادرش
بحمدالله خداوند موقعيت را جوري پيش آورد كه در معنوي ترين مكان لشگر يعني گردان غواصان باشم. داداش جان گردان ما غواص اين عمليات است. از مرخصی که برگشته ام هر روز درآبهاي خونين كارون غواصي مي كنیم تا در عمليات كليد نزول امداد هاي غيبي باشيم.
داداش جان اينجا حالي ديگر دارد خبرهايي است كه انسان تا در آن مكان نباشد اين اخبار را نمي شنود.چون بيش از چند روز از عمرمان نمانده است و همه سعي مي كنند در اين چند روز بهترين شخص باشند.بنابر اين بزرگترين ايثار ها و گذشت ها و فداكاريها مشاهده مي شود. در نظر بگير اگر بداني كه بعد از چند روز ديگر نماز نخواهي خواند اين چند روز را چگونه نماز مي خواني؟ بنابر اين نمازها شور ديگري دارد. دعاهاي كميل و زيارت عاشورا و توسل هر كدام حال مخصوص خود را دارد. داداش جان آخرين روزهاي عمرم است آخرين نفسها را مي كشم و آخرين نمازها را مي خوانم. شب و روز در كارون غواصي مي كنيم و شهادت را تمرين مي كنيم. وقتي انسان كمي دست و پايش را گم مي كند و احساس مي كند كه غرق مي شود در اين حال احساس مي كند كه ابوالفضل العباس علیه السلام با دستان خونين دست انسان را گرفته است آري چه لذتي دارد كه انسان دستانش را در دستان بريده مولايش قرار دهد باور كن محال است اين صحنه ها را قلم بنويسد هر لحظه بوي شهادت قوي تر به مشام ميرسد. بوي وصال امام حسين علیه السلام ؛بوي رسيدن به خدا ؛بوي يار همه جا را فرا گرفته است و در اين ميان انسان لايق مي خواهد كه اين عطر ها را استشمام كند. قرار است از آبي بگذريم كه در هر دو طرف آن قواي دشمن است و از پشت به دشمن حمله كنيم ديگر اصلا نمي توانم در باره حالات معنوي اينجا سخن بگويم. ديگر گريه امان نمي دهد فقط خواستم در اين آخرين لحظات سخناني با تو بگويم:
مرا حلال كن و هر كس را می بيني بگو كه مرا حلال كند.سعي كنيد محمد و رضا هر دو پزشكي بخوانند نه بخاطر اينكه جاي مرا بگيرند بخدا قسم اين نيست بلكه بخاطر اينكه امروز احتياج ما به پزشكان متعهد است به همان دليل كه خودم رشته پزشكي را انتخاب كردم سعي كن آنان را هدايت كني؛ مسئوليت بر دوش تو سنگيني مي كند. در مقابل ياوه گويان كما في السابق سخت و محكم بايستيد و جواب افراد غافل را با قاطعيت بدهيد. مبادا احساس كنيد به صف خانوادهي شهدا پيوسته ايد و بايد يك نوع ارجحيت نسبت به ساير خانوادهها پيدا كنيد.خدا را فراموش نكن و در هر حال به تحصيل تقوي و علم بپردازد، مرا حلال كن و از ناراحتي هايي كه از جانب من به تو رسيده است در گذر.اميدوارم در تمامي مراحل زندگي پيروز و سر افراز باشيد. وصيت آخرم اين است كه پس از من در هيچ جا زياد از من ياد نكنيد.
والسلام علي من اتبع الهدي فريد مهكام30/9/1365