زندگینامه
رمضان شمس الدّینی در بیست و پنجم اسفندماه هزار و سیصد و بیست و هشت در خانوادهای روستایی و زحمتکش در شمشک تهران به دنیا آمد. پس از گذشت دوران کودکی، در روستا به مدرسه رفت و از آنجا که امکانات روستا در زمان طاغوت کم بود و روستایشان تنها مدرسۀ ابتدایی داشت و از سوی دیگر، خانوادهاش توان مالی کافی برای تأمین هزینههای تحصیلی در شهر را نداشتند، فقط توانست تا کلاس ششم ابتدایی به تحصیل ادامه دهد. سپس برای کمک مالی به خانواده، به تهران نزد عموی خود رفته و به کارگری در سنگبری مشغول شد. پس از مدّتی، به سربازی رفت. دو سال مشغول خدمت سربازی بود و بعد از آن، مجدّداً برای امرارمعاش به تراشکاری مشغول شد.
سپس کارمند دانشگاه تهران شد و در همین سالها بود که با دختر عموی خود ازدواج نمود. بعد از مدّتی، از محل کار خود (دانشگاه تهران) به بیمارستان بهرامی انتقال یافت. او چون در خانوادهای مذهبی تربیت شده بود، فعالیتهای مذهبی گستردهای داشت. مخصوصاً پس از آنکه پیام امام را شنید، همراه با دیگر مبارزان در همه صحنههای انقلاب شرکت داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در انجمن اسلامی محل کار و همچنین، در بسیج منطقه عضو شد. با شروع جنگ تحمیلی همیشه خواستهاش این بوده که به جبهه برود، امّا مشکلات خانواده و سختیهایی برسرراه بود. در آن زمان، با فوت پدر، مشکلاتش چند برابر شده بود ولی با وجود همۀ موانع مانند یک مبارز در پشت جبهه خدمت میکرد عاقبت در تاریخ 17/1/67 موشک دژخیمان بعثی به بیمارستان بهرامی اصابت کرد و او نیز به شهادت رسید.
وصیّت نامه شهید
«السلام علیك یا خاتم النّبییّن یا محمّد مصطفى و یا امیرالمومنین یا علىالمرتضى و یا سیده النّساءالعالمین یا فاطمه الزهرا»(صلوات الله علیهم اجمعین)
اگر در كربلا نبودم تا با نثار خونم یارى فرزند دلبندتان حضرت امام حسین(علیه السّلام) سیّدالشهدا را نمایم؛ اگر آن سعادت نصیبم نشد كه قد علم كنم؛ اكنون به ادامه دهندۀ راه حسین (علیه السّلام)، با یارى كننده دین مبین اسلام، به فرزندزادۀ زهراى اطهر دست بیعت دادم و مىروم تا با نثار خون خود دین خود را به اسلام و انقلاب اسلامى و رهبر كبیر و بت شكن زمان امام خمینى و امّت اسلامی ادا نمایم. چون هرگاه كه در خود فرو مىرفتم در مىیافتم كه به اسلام و انقلاب اسلامى آن قدر مدیونم كه براى بارورى نهال نوپاى انقلاب خونم كمترین هدیه مىباشد. سفارش مىكنم شما را كه مبادا از یاورى نایب بر حق امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف روحى له الفدا یعنى امام خمینى، این پیر پرصلابت دوران و كوبندۀ مستكبران و یاور مستضعفان جهان، دست بردارید كه واى بر آنانى كه چنین كنند. به شما پدر و مادر و همرزمان و برادران عزیز انجمن اسلامى و دیگر رهروان راه امام و پیروان مكتب قرآن و اسلام و انقلاب اسلامى سفارش و تأكید مىكنم كه هرگز در هیچ یك از مراسمات مرسوم كه مربوط به من مىشود ضد انقلاب و منافقین خبیث شیطان صفت و جنایت پیشه و طرفداران كثیف و شناخته شده آنها را راهى نباشد كه هرگونه گذشتى در این مورد روح تمام شهداى به خون غلتیده را ملول مىنماید كه اسلام با كفر و انقلاب اسلامى با ضد انقلاب هیچ گونه سازشى ندارد و گواه آن این همه خون پاك جوانان آرزو به گور برده مىباشد و قاطعتر در یارى روح الله این ابراهیم زمان پیش روید و شما اى كسانى كه به خاطر حمایت از انقلاب اسلامى و امام خمینى (كه هزاران چون من فداى یك لحظه عمر شریفش)، چشم دیدنم را نداشتهاید، باشد كه در روز قیامت دامن جد مطهرش رسول خداى را بگیرم تا از درگاه حق تعالى داد مظلومیتمان را از شما بازستانم. به شما ای خواهران دینى و شما اى برادران مؤمن و انقلابى، به ویژه شما اى همرزمان و اى برادران عضو انجمن اسلامى، نصیحت مىكنم كه بیشتر و بیشتر در جهت اسلام گام بردارید و سعى كنید بر هدایت و ارشاد و كمك به مردم زجر كشیده. مبادا خود باعث دلسردى گردید كه خیانت به خون شهیدان گلگون كفن و شهیدان شاهد جانبازان محسوب خواهد شد.
پدرم، اى زجر كشیده و سختیها دیده و تو مادرم، اى رنج و بیداریها و زحمتها برایم كشیده و تو اى همسر وفادارم، اى شریك غم و شادى من و اى مادر پر مهر فرزندانم و تو اى تنها خواهرم، اى غمخوار برادر، مبادا كه بىقرارى كنید و دشمن را شاد نمایید مبادا كه رفتار شما خلاف رضاى حق تعالى باشد. اگر سعادت شهادت نصیبم شد، خوشحال باشید كه خداى بزرگ مرا لایق دانست و شكر این همه لطف خداى را فراوان به جاى آورید و افتخار كنید كه تنها پسر خانواده را فداى اسلام و انقلاب اسلامى كردید. از شما تمنا دارم مهدى و هادى مرا چنان تربیت كنید كه به افتخار سربازى امام زمان علیه السّلام و نایب بر حقّش برسند و اگر دهها فرزند داشته باشید، در راه اسلام و امام فدا كنید كه این فدا، خود بقا است و حیات جاودان. والسلام
وصیّت نامه دیگر شهید
انا لله و انا الیه راجعون
اینجانب رمضان شمسالدّینى در كمال صحت و سلامت جسم و روان و بدون اكراه و اجبار، در نهایت رضایت و با اراده و اختیار، این وصیّت نامه را به رشتۀ تحریر در مىآورم و قبل از هر چیز خداوند بزرگ و یكتا را با تمام عظمت و وحدانیتش به كمك مىطلبم و از درگاه مقدّس حضرتش طلب آمرزش و مغفرت مىنمایم و به تمام پیغمبران از حضرت آدم تا حضرت خاتم محمّدبنعبدالله (صلی الله علیه و آله) اعتقاد داشته و آنان را فرستاده خداوند منّان جهت هدایت بشر مىدانم و به امام على بن ابیطالب (علیه السّلام) و یازده فرزندش معتقد بوده و خود را شیعه و پیرو آنان مىدانم كه آخرین آنها حضرت حجت بن الحسن العسگرى مهدى موعود(عج) ارواحنا له الفدا مىباشد و آیت الله العظمى خمینى كبیر را نایب بر حق ایشان مىدانم. به معاد و روز رستاخیز و حساب و كتاب و جزا و پاداش و عدالت قادر متعال ایمان راسخ دارم و امید عفو و بخشش و رحمت از یگانه معبود بى همتا و مالك روز جزا دارم.
پدر عزیزم و مادر و خواهر مهربانم را به خداى بزرگ مىسپارم و عاجزانه از شما عزیزانم مىخواهم كه زحماتتان را بر من ببخشید و مرا حلال كنید و از اشتباهات و جسارتهاى احتمالیام درگذرید كه اگر شما والدین زحمتكش مرا ببخشید و از من راضى باشید، خداى توانا از من راضى خواهد بود. از تمام اقوام و بستگان مؤمن و همۀ آشنایان معتقد به اسلام و انقلاب اسلامى حلالیت مىطلبم و امیدوارم از درگاه حق تعالى برایم طلب مغفرت نمایید و آنها را كه در زنده بودنم، به دلیل اعتقاد به اسلام و انقلاب اسلامى و امام خمینى روى دیدنم را نداشتند، در بعد از حیاتم و هنگام مرگ، در مراسم هایم راه ندهید.
همسر گرامى و ارجمندم، مادر فرزندانم كه در خانهام زحمتها كشیدی و در غم و شادى شریك و یاورم بودى، اگر نتوانستم حق تو را به جاى آورم، امید بخشش دارم و مىدانم براى فرزندانم مادرى دلسوز و فداكار خواهى بود خوشبختیتان را آرزو مىكنم. فرزندان دلبندم را به شما و شما را به پدر و مادرم و همگیتان را به پروردگار توانا مىسپارم.
پدرم را وكیل و وصى خود قرار مىدهم. مىدانم كه براى فرزندانم پدرى بهتر از من خواهى بود و شما در همۀ امور، از مخارج كفن و دفن گرفته تا آخر، همه و همه، صاحب اختیار هستید. هر چه را كه صلاح دین و آخرت و دنیاى زن و فرزندانم تشخیص مىدهید كه شرعاً اشكالى نداشته باشد، انجام دهید. حق و حقوق همسرم را طبق قانون شرع مقدّس اسلام تمام و كمال رعایت فرمایید. شما را سفارش مىكنم به پیروى از امام خمینى كه راهش، راه حسینبن علىعلیه السّلام است. همهتان را مجدّداً سفارش مىكنم به اطاعت از دستورات شرع؛ و طرفداران اسلام را حمایت كنید و با نثار خون از امام خمینى اطاعت نمایید. والسلام